- سجاوندی کردن (خوَرْ / خُرْ / کَ دَ)
کنایه از منقش کردن. (غیاث). به شنجرف و آب طلا نوشتن و نوشته شدن آیات قرآنی. (آنندراج) :
خواهم آن رخ را ز نقش بوسه گل بندی کنم
مصحف رخسارۀ او را سجاوندی کنم.
محمد سعید اشرف (از آنندراج).
، زبر و زیر گذاردن. علامات سجاوندی را در قرآن بکار بردن. رجوع به مادۀ قبل شود
خواهم آن رخ را ز نقش بوسه گل بندی کنم
مصحف رخسارۀ او را سجاوندی کنم.
محمد سعید اشرف (از آنندراج).
، زبر و زیر گذاردن. علامات سجاوندی را در قرآن بکار بردن. رجوع به مادۀ قبل شود
